ویراستار یک دقیقه ای!
یکی از مزیت های این کتاب کوچولو با116 صفحه اینه که بر خلاف بقیه ی کتاب های ویرایش کمتر از برد اصطلاحات تخصصی دستور زبان و ادبیات استفاده کرده و در عوض طوری ویراستاری رو آموزش می ده که درکش برای همه ی اقشار جامعه حتی با تحصیلات پایین راحت تر باشه.
پس اگه ویراستار یا نویسنده ای هستین که احساس می کنین از نظر ویراستاری سطح اطلاعات کمی دارین، فکر کنم پیشنهاد خوبی باشه؛ چون هم نثر روانی داره هم و هم خوش وسته و همه جا می تونین با خودتون ببرین و بخونین! قیمتشم مناسبه😊
📚
نام کتاب: ویراستار یک دقیقه ای
نام نویسنده: کاظم عابدینی مطلق
نام انتشارات: فراگفت
گفت و گو نویسی اثر گلوریا کمپتون، نویسنده آمریکایی و معلم داستان نویسی که قبلا سردبیر مجله، ویراستار و مدیر تولید کتاب بوده. این کتاب شامل فنون و تمرین هایی برای نوشتن گفت و گوهای قوی هست که می تونه کمک زیادی به نویسنده های نوقلم بکنه.
📚
نام کتاب: گفت و گو نویسی
نام نویسنده: گلوریا کمپتون
نام مترجم: فهیمه محمد سمسار
نام انتشارات: سوره مهر
📚
پ.ن: photobyme
این رمان عالی رو دقیقا یادم نمییاد اولین بار چند سال پیش خوندم فقط یادمه که یه زمانی، مابین اواخر دوره راهنمایی یا اوایل دوره دبیرستان بود. اونقدر تاثیرگذار بود که بعد از تموم شدن کتاب فکر کردم چند سال بزرگتر شدم!
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (به ایتالیایی:Lettera a un bambino mai nato) رمانی به زبان ایتالیایی از اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار ایتالیایی است که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
📚
این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامهای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده که فرزند نازادهاش را از مصیبتهای دنیا و بیرحمی آن میآگاهاند.
📚
نام کتاب: به کودکی که هرگز زاده نشد/ نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
نام نویسنده: اوریانا فالاچی
نام مترجم: مانی ارژنگی/ زویا گوهرین
نام انتشارات: امیرکبیر/ موسسه انتشارات نگاه
📚
پ.ن: من اولین بار ترجمه مانی ارژنگی از انتشارات امیرکبیر این کتاب رو خوندم که اولین ترجمه این اثر در ایرانه ولی بعدها با ترجمه زویا گوهرین از موسسه انتشارات نگاه هم خوندمش که به نظرم هر کدوم رو تهیه کنین خوبه که فکر نکنم اولی رو به راحتی پیدا کنین.
این رمانو چند ماه پیش خوندم و برام جالب بود که با قهرمان رمان یعنی مهناز، خیلی همزاد پنداری داشتم!
دختری که تو خانوادهای زندگی میکنه که جز پدرش هیچ کدوم از اعضای خانواده خط فکری موافقی با این دختر ندارن و این دختر خودش رو در جهت بیداری اذهان خانواده که نماد کوچکی از جامعه هستن، به آب و آتیش میزنه.
و قلم خانوم قربانی خیلی تو این کتابشون تاثیرگذاره❤
📚
این رمان روایتی خانوادگی رو در دو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روایت میکنه. مهناز، قهرمان این داستان از طبقه متوسط جامعه است و پدر او هم با وجود کاسب بودن از نظر طرز تفکر، بالاتر از هم نسلان زمان خودش قرار گرفته که این موضوع در ادامه منجر به ایجاد فاصله میون او و همسر و خانواده ش میشه.
📚
نام کتاب: نیمه ناتمام
نام نویسنده: نسرین قربانی
نام انتشارات: آموت
خیلی بعید می دونم که رمان خوانای امروزی این کتابو بشناسن!
یادمه خیلی سال پیش این رمانو از بین کتابهای قدیمی مامانم پیدا کردم، چون کم سن و سال بودم مامانم نمیذاشت بخونمش😅 میگفت برات زوده بخوای کتاب عشق و عاشقی بخونی😓😃
چند سال گذشت به دوره نوجوونی که رسیدم دیگه فکر کردم مجوزشو دارم که بخونم!
وقتی خوندم فهمیدم حق با مامانمه! من هیچ وقت نمیتونم رمانی رو که عاشقانه محضه بخونم چون اقتضای نسل من این نیست!
ما به هیچ وجه شبیه نسل دهه پنجاه و چهل نیستیم و نمیتونیم باشیم، ما از وقتی که چشم باز کردیم تنها دغدغهمون عشق نبود. ماها با دغدغههای زیادی بزرگ شدیم، مثلا به جای عشق به این فکر کردیم که تو آینده چه کاره بشیم؟ چه قدر درس بخونیم که رتبهمون عالی بشه؟ چی کار بکنیم که والدینمون بهمون افتخار بکنن؟ اصلا کار هست؟ معیارمون برای ازدواج چی باشه؟ روابط اجتماعیمون چه جوری باشه؟ ماها واسه تقویت کردن اعتماد به نفس و مدل حرف زدنمون هم کلاس ثبت نام کردیم...
چون ما هیچ وقت شبیه نسل ساده و صادقی که ساده حرف میزدن، ساده عاشق میشدن، ساده زندگی میکردن و به سادگی از زندگی لذت میبردن نبودیم.
ما نسل رقابت بودیم، نسل استرس، نسل رتبه کنکور، نسل معدل، نسل نیم نمره واسه بیست یا ده واسه پاس، نسل مهندسای بیکار، نسل سینما، موسیقی و ادبیات مافیا، نسل منفعت طلبی با پوسته ی دوستی، نسل عشق های دو روزه، نسل انتخاب بین بد و بدتر، نسل از این جا رونده و از اون جا مونده ها، نسل جنگ نرم و سایبری!
پ.ن: رمان خداحافظ زندگی اثر مسعود خاک نژاده که به حد افراطی این رمان دراماتیزه شده! این رمان مستقیما تاثیر عاطفی رو مورد هدف قرار داده و هیچ مضمون دیگهای نداره.
شخصیتهای داستان به هیچ وجه در حال رشد شخصیتی نیستن یعنی نویسنده زمان لازم رو به اونها نمیده و تغییرات شخصیتی در هیچ کدوم از اونا به چشم نمیخوره.
شخصیتهای این رمان تو جامعه امروز تا حد زیادی دست نیافتنی هستن؛ اما به هر حال با توجه به قدمت این کتاب و تطابقش با عصری که نویسنده در اون قلم میزده باور پذیریش بیشتر میشه!
من دیروز فیلم شمال و جنوب۲ رو تو یکی از شبکه های ملی با کلی سانسور دیدم که با وجود سانسورهای خیلی تابلو و فراوانی باز هم فیلم، جذابیت خاصی داشت که مجبورم کرد بشینم پای تلویزیون!
وقتی یه سرچ تو نت زدم فهمیدم این فیلم در واقع یه سریال چهار قسمتی درام- عاشقانه بریتانیاییه که توسط BBC و در سال ۲۰۰۴ بر اساس ( یا اقتباس از) رمانی به همین اسم (شمال و جنوب نوشته الیزابت گسکل در سال ۱۸۸۵.م ) ساخته شده.
انقدر طراحی شخصیت ها و فضای فیلم قوی و قابل باوره که وقتی فیلمو میبینی انگار واقعا سوار ماشین زمان میشی و میری به قرن هفده انگلستان!
کاش سینمای ما هم گریم ، فضاسازی و دکوپاژ این چنین قوی و ماهرانهای رو تجربه بکنه!
🎬
داستان در مورد دختری به اسم مارگارت هیل (Daniel Denby-Ashe) از جنوب انگلستانه که بعد از تصمیم پدرش مبنی بر ترک روحانیت کلیسا، مجبور میشن به شمال انگلستان مهاجرت کنن. این خانواده، خصوصا بعد از ملاقات با ثورتون ها، خانواده مغرور صاحب کارخانه پارچه که افراد سطح پایین جامعه را تحقیر می کردن، سعی می کنن تا خودشون رو با شرایط شهر جدید وفق بدن. داستان به بررسی طبقات اجتماعی، دل سوزی مارگارت برای کارگران کارخانه و درگیری او با جان ثورتون (Richard Armitage) و البته عشقی که بعد ها بینشون شکل می گیره (موانع و سوتفاهم هایی که بینشون پیش میاد) می پردازه.
🎥
پ.ن: عشق مارگارت و آقای ثورتون انقـــدر قشنگ و شیرینه که فکر کنم شما هم از این فیلم خوشتون بیاد. ( البته که سلیقه ایه!)
پ.ن: خیلی دلم می خواد رمانشم بخونم😊
"پخمه"!
اسمش جالبه نه؟!
تا حالا شده با خودتون فکر کنین چه قدر بدشانسین اون قدر که دست به هر چی بزنین سنگ میشه؟!!!
پس بد شانس ندیدین!
پخمه رمانی فوق العاده زیبا و انتقاد اجتماعی با درون مایه کمی طنزی که داره نوشته نویسنده حاذق و معروف ترکیه «عزیز نسین» هستش که با فراز و نشیب ماجراهای نفس گیرش کلی بهتون درس زندگی میده. البته کلی هم امیدواری بابت این که آدمای خیلی بد شانس تر از شما روی این کره خاکی وجود دارن!
.
پ.ن: کتابی که من خوندم خیلی قدیمیه از لا به لای کتاب های قدیمی بابا پیدا کردم😑😅 با این حال اونقدر خوب بود که دلم نیومد معرفی نکنم، ایشالا که بتونین نسخه جدیدشو پیدا کنین و بخونین.
این کتاب رو به صورت چاپ شده به سختی میتونید پیدا کنین و خود من هم فایل پی دی افش رو خوندم که خود جناب موسوی فایل پی دی اف رو داخل کانال گذاشته بودن تا مخاطبهای داخل ایران به راحتی بتونن بهش دسترسی داشته باشن.
البته اگه موقعیتش رو دارین توصیه میکنم جهت حمایت از نویسنده کتاب رو از سایت آمازون خریداری کنین. از اون جایی که تو ایران آمازون تحریم شده و ما بهش دسترسی نداریم خب من خودم نتونستم بخرم ولی اگه شما ساکن جایی غیر از ایران هستین حتما این کار رو بکنین؛ چون هیچ فایل پی دی افی جای کاغذ رو نمیگیره حداقل برای من! (با احترام به درختان عزیز!!!). حالا بگذریم.
“گفتگو در تهران” داستانی در سال ۸۸، حول محور سیزده شخصیت و در پایتخت ایران، #تهران اتفاق میافته. داستان روایتی غیرخطی و سیال داره و محدود به فضا و زمان خاصی نمیشه.
یکی از خوبی های رمان اینه که تو نگاه اول [و در لایهی سطح کار] ما با یه عاشقانهی سیاسی طرف هستیم؛ اما در بطن، این رمان تجزیه و تحلیلی عمیقه از نسل معاصری که تو کشورهای درحال توسعه زندگی میکنن. یعنی رمان میتونه یه کتابخوان معمولی (مثل من!) و یه کسی رو که به ادبیات حرفهای مسلطه؛ هر دو رو همزمان راضی نگه داره که به نظرم این یکی از ویژگیهای جالبشه.
درک نثر رمان، غیر خطی بودنش، فضاسازی و شخصیت پردازی و در کل روند داستان رو شاید هر مخاطبی نتونه درک کنه ولی خب من شخصا دوسش داشتم و آرزو دارم یه روز قلم من هم اونقدر پخته بشه که بتونم یه داستان غیر خطی و سیال بنویسم!❤
هیچ وقت سراغ ژانر فانتزی نرفته بودم.
همیشه حرف استادم تو گوشم میپیچید: «این کتابا گریزن!»
منظورش گریز از زمان بود. میگفت فقط نوشته شدن برای وقت گذرونی!
با خودم گفتم خب یه بارم من گریز بزنم به وقتم چی میشه مگه؟
واسه اولین بار رفتم سراغ ژانر فانتزی!
منی که از فانتزی گریزان بودم و نه فیلمشو دیده بودم و نه کتابشو خونده بودم...
فکر کنم الان میفهمم چرا این قدر طرفدار داره!
معرفی نداره که داره؟
هری پاتر و سنگ جادو
اولین کتاب از سری کتابهای هری پاتر به قلم جی.کی.رولینگ✏
پ.ن: عکس رو با پیکس آرت ادیت کردم اگه جالبه براتون که بدونین!