عاشقانه‌ای پر فراز و نشیب از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی استانبول!
آخرین کتاب تابستون ۹۸.
در ابتدای داستان نمی‌تونستم شخصیت کمال رو درک کنم، این‌که چجوری هم نمی‌خواست افسون رو از دست بده و هم می‌خواست با سیبل نامزد کنه! اما خب به مرور که پیش رفتم روال داستان دستم اومد و از طرفی خوشم اومد که نویسنده خیلی درمورد مردا فانتزی فکر نکرده و یه شخصیت واقعی و نزدیک به واقعیت رو به تصویر کشیده و زمان و جدایی رو عاملی گذشته برای عاشق تر شدن کمال. یعنی هر چه داستان پیش می‌ره می‌فهمیم که اشتباه می‌کنیم و تنها چیزی که کمال از زندگی می‌خواد فقط یه شخصه و اون کسی نیست جز "فسون" یا به قول خانم مترجم همون "افسون"!
از یه جایی به بعد موزه معصومیت چنان تاثیر عمیقی تو قلبم می‌ذاشت که انگار رج به رج قلبمو یکی‌یکی می‌شکافت و جلو می‌رفت! :)))
و چنان با کمال همذات پنداری داشتم که تک به تک احساساتش رو با تک به تک سلول های بدنم حس می‌کردم! :)))
موزه معصومیت شاید در ظاهر یه رمان عاشقانه باشه اما یه رمان عاشقانه خاصه چرا که واقعا جایی به اسم موزه معصومیت تو استانبول وجود داره که در واقع همون خونه افسونه!
در واقع داستان از این قراره که کمال در طول ده سالی که عاشق افسون بود یادگارهایی رو از لحظه به لحظه‌ای که با افسون سپری کرده بود، جمع کرده و ازش موزه ای به نام موره معصومیت تو خونه دو طبقه ای که افسون توش زندگی می‌کرده ساخته!
در واقع وقتی شما به اخر رمان می‌رسین با چند تئوری رو به رو می‌شین که آیا داستان عاشقی پر فراز و نشیب کمال یه داستان واقعیه؟ یا این داستان و این موزه کلا هنر و خلاقیت نویسنده‌ست؟ یا این که نکنه کمال همون خود اورهان پاموکه؟! راستشو بخواین اورهان پاموک هیچ‌وقت به این سه سوال پاسخ نداده!
────♡────
پ.ن: راستی اینم بگم هیچ ترجمه کاملی از این اثر وجود نداره و با اینکه خود کتاب ترجمه شده۵۰۰صفحه ست ولی قریب به سیصد صفحه از کتاب تو ایران سانسور شده! من خودم به زبان ترکی استانبولی تسلط دارم ولی متاسفانه کتاب زبان اصلیشو پیدا نکردم برای همین مجبورا رفتم به سمت ترجمه!
────♡────
📚نام کتاب: موزه معصومیت
✒نام نویسنده: اورهان پاموک
📝نام مترجم: مریم طباطبائیها
📖نام انتشارات: نشر پوینده

──── ♡ ────