داستان در مورد مردی روسی هستش که کارمند دولته و اسمش آقای یاکوف پتروویچ گالیادکین هست.
آقای گالیادکین یه مرد معمولی نیست، این رو تقریبا از اولین صفحات کتاب هم میشه فهمید.
این رمان با توجه به فضای بیمارگونه ای که شخصیت اصلی رمان فراهم کرده میشه گفت ژانری روانشناسانه داره. (البته به نظر بعضی مخاطبین آقای کالیادکین بیمار نیست!)
من فکر میکنم همه ما در یک برهه خاص از زندگی یا شاید در تمام طول سال های زندگیمون یک آقای گالیادکین مخفی در وجودمون داریم.
گالیادکین میگه: "من تنها هستم و آن ها همه با هم!"
این جمله براتون آشنا نیست؟
همه ما حداقل یک بار هم که شده تو زندگیمون این احساس رو داشتیم؛ مخصوما ما درونگراها!
گالیادکین در واقع تمام انسان های جامعه مدرن هست. انسان هایی با دو نقاب متفاوت یا بهتره بگیم انسان هایی با یک همزاد جعلی!

انسان هایی که فکر میکنن همه با خود واقعی اون ها دشمن هستن پس باید حوری تغییر کنن تا بتونن با این تغییر این دشمن ها رو به دوست بدل کنن!
انسان هایی که گاهی در تلاشند تا از خود واقعیشون فرار کنند، لبخند بزنند، در اجتماع حضور پیدا کنند و برای بالا رفتن از پله های موفقیت طریقه چاپلوسی برای مافوق رو طی کنند؛ در حالی که خود واقعی اون ها از زیر پوسته همزادشون فریاد می کشه که من این چیزی که شما می بینید، نیستم!
♡~~♡~~♡~~♡

📚نام کتاب: همزاد
نویسنده: فیودور داستایوفسکی
📝مترجم: سروش حبیبی
📇انتشارات: نشر ماهی