اونجایی که رضا بهرام میگه:
"بی عشق جهان یعنی، یک چرخش بی معنی"
زیباترین جمله ای هست که میشه براش قاب طلا گرفت
و زد روی سینه دیوار و ساعت ها بهش زل زد!
ولی نه برای عشق های دایرکتی و اینستاگرامی و
چرا بی شب بخیر خوابیدی و صبح بخیر یادت رفت!
فقط برای یک عشق...
اون عشقی که مثل خون در رگ هامون جاریه،
مثل قلب تو سینه مون میتپه،
مثل صداست در گوشمون،
مثل نور در چشممون،
مثل کلمه روی زبانمون،
مثل قدرت دستامون،
مثل نای موندن و رفتن در پاهامون...
یک عشقی که هیچ آسیبی ازش نمیبینی،
عشق به اونی که گفت فقط بخوان مرا تا اجابت کنم تو را...
بدون این عشقه که جهان یک چرخش بی معنیست!
بعد از سه سال زندگی با این رمان بالاخره نقطه پایانی برایش گذاشته شد.
ظهرهای تابستان را جلوی کولر،
شب های زمستان پتو پیچ چسبیده به شوفاژ تا نیمه های شب،
غرغرهای مادرم که می گفت:
"بسه دیگه کور شدی آنقدر زل زدی به آن لب تاپ!"
و تا می گفتم رمان...
لحنش مهربان می شد و می گفت:
"یه استراحتی بکن جان مادر!"
لحظه به لحظه ای را که با این رمان گذراندم خوب به خاطر دارم.
کار اول است و بیشک بینقص نیست. آدم کمال گرایی هستم و مدام با خودم می گویم می توانست بهتر باشد، اما باز خوی متواضعم گوش زد می کند که تو هوگو و دوما که نیستی! ته تهش یک نویسنده نو قلمی.
امیدوارم عاقبت بخیر شود و درخور نگاه زیبا و زمان ارزشمندتان باشد.
موری شوارتس قهرمان کتاب سهشنبهها با موری استاد دانشگاه بازنشسته ای که به بیماریای به نام ALS مبتلا شده است که کمکم اعضای بدنش رو از کار میاندازه.
این بیماری ذرهذره اعضای بدنش رو از بین میبره و او رو بهسوی مرگ سوق میده.
موری در آخرین روزهای عمرش هر سهشنبه جلسهای با میچ آلبوم که دانشجوی قدیمی او هست داره که روایت هر کدوم از این جلسات در فصلی از کتاب سهشنبهها با موری اومده.
سهشنبهها با موری در واقع کتابیه که در اون جنبه های مختلف زندگی به زیبایی به تصویر کشیده؛ حتی مرگ!
موری شوارتس شخصیت اصلی کتاب بهعنوان کسی که در اثر بیماری ALS که باعث مرگ تدریجی بیمار میشه، مرگ رو پذیرفته و با این که خودش هم می دونه که در ایستگاه پایان زندگی ایستاده، نگاه متفاوتی توام با آرامش خاصی به دنیا داره!
کتاب سهشنبهها با موری برای هرکسی که بخواد دقیقتر به معنای زندگی نگاه کنه مناسبه.
اگر کسی با روزمرگیها درگیره و اصلا نمی دونه لحظه هاش چه جوری سپری میشن یا به قول خودمون معنی واقعی لحظه لحظه زندگی رو درک نکرده، قطعا این کتاب برای او نوشته شده.
این کتاب توانسته است مرگ و ترس از مرگ را موشکافی کنه و دربارهی اون به زیبایی حرف زده.
سهشنبهها با موری برای هرکسی که مفاهیمی چون فناپذیری، مرگ و پسازاون براش مهمه کتاب مناسبیه.
──── ♡ ────
📚نام کتاب: سه شنبه ها با موری
✒نام نویسنده: میچ آلبوم
📝نام مترجم: رضا زارع
📖نام انتشارات: آثار نور
──── ♡ ────
پ.ن: باید بگم من صحافی و ترجمه این کتاب رو نپسندیدم و احتمالا در آینده خوندن همین کتاب رو از انتشارات بهتری امتحان کنم.
📚
عاشقانه ای آرام و کلاسیک...
این داستان خیلی قلم لطیف و ملیحی داره،
یه ظرافت خاصی داره،
به اندازه ی لطافت و ظرافت دونه های سفید مراورید اصل...
قلم نرم و روح نواز نویسنده ش زمان رو ازتون میگیره؛ طوری که نمیشه کتاب رو رها کرد! :)
داستان در هلند و بر اساس تابلویی به همین اسم که وارمر نقاش هلندی کشیده روایت میشه؛
که در واقع میشه گفت بخشی از سرنوشت وارمره!
این رمان رو به تمام کسانی که عاشقانه های کلاسیک رو می پسندن قطعا پیشنهاد می کنم.
──── ♡ ────
📚نام کتاب: دختری با گوشواره مروارید
✒نام نویسنده: تریسی شوالیه
📝نام مترجم: طاهره صدیقیان
📖نام انتشارات: کتابسرای تندیس
──── ♡ ────
اولین ها همیشه ماندگارند!
قانون خاطرات می گوید: هر چیزی را که برای اولین بار در زندگی تجربه می کنیم، در ذهنمان تبدیل به یک حفره ی عمیق می شود. حفره ای که هرگز جایش با هیچ خاطره ی دیگری پر نخواهد شد.
اولین ها هر چقدر هم کهنه و قدیمی باشند در ذهنمان حک شده اند. آنقدر پررنگ هستند که تمام تکرار های بعد از آن هم نمی توانند خاطراتش را کمرنگ کنند. درست مثل اسم معلم کلاس اول که در ذهنمان پررنگ تر از معلم های دیگر است!
اولین ها علایق و نفرت های ما را می سازند.
درست مثل مزه ی اولین خرمالویی که خورده ایم. اگر نارس و گس باشد و دهنمان را جمع کند دیگر هیچوقت خرمالو نمی خوریم و اگر شیرین و رسیده باشد از محبوبترین میوه هایمان می شود.
اما در زندگی همه چیز به سادگی دوست داشتن یا دوست نداشتن یک خرمالو نیست.
گاهی اولین ها مسیر زندگیمان را کاملا تغییر می دهند.
اولین اعتماد، اولین خواستن، اولین دوست داشتن باعث شکل گیری ذهنیتی در ما می شود که عوض کردن آن گاهی سال ها طول می کشد.
هیچ انسانی گوشه گیر، ترسو، بی اعتماد، بدبین و تنها به دنیا نیامده است؛ تجربه ی اولین اتفاقات در زندگی هر انسانی باعث به وجود آمدن تفاوت در دیدگاه و زندگی آن ها می شود.
اولین ها باعث می شوند آدم ها بخواهند دوباره آن اتفاق خاص را تجربه کنند یا از آن فراری باشند.
مراقب اولین ها باشید،
" اولین ها همیشه ماندگارند! "
#حسین_حائریان
♡~♡~♡
پ.ن: متنو همینجوری دوست داشتم و گذاشتم ربطی به حال روحیم نداره دوست عزیز! :|😅
پ.ن.2: این تابلو اولین تابلوییه که کشیدم:))) اولین ها همیشه ماندگارند.😁😍
پ.ن.3: نقاشی با رنگ روغنو دوباره شروع کنم؟!
داستان در مورد مردی روسی هستش که کارمند دولته و اسمش آقای یاکوف پتروویچ گالیادکین هست.
آقای گالیادکین یه مرد معمولی نیست، این رو تقریبا از اولین صفحات کتاب هم میشه فهمید.
این رمان با توجه به فضای بیمارگونه ای که شخصیت اصلی رمان فراهم کرده میشه گفت ژانری روانشناسانه داره. (البته به نظر بعضی مخاطبین آقای کالیادکین بیمار نیست!)
من فکر میکنم همه ما در یک برهه خاص از زندگی یا شاید در تمام طول سال های زندگیمون یک آقای گالیادکین مخفی در وجودمون داریم.
گالیادکین میگه: "من تنها هستم و آن ها همه با هم!"
این جمله براتون آشنا نیست؟
همه ما حداقل یک بار هم که شده تو زندگیمون این احساس رو داشتیم؛ مخصوما ما درونگراها!
گالیادکین در واقع تمام انسان های جامعه مدرن هست. انسان هایی با دو نقاب متفاوت یا بهتره بگیم انسان هایی با یک همزاد جعلی!
انسان هایی که فکر میکنن همه با خود واقعی اون ها دشمن هستن پس باید حوری تغییر کنن تا بتونن با این تغییر این دشمن ها رو به دوست بدل کنن!
انسان هایی که گاهی در تلاشند تا از خود واقعیشون فرار کنند، لبخند بزنند، در اجتماع حضور پیدا کنند و برای بالا رفتن از پله های موفقیت طریقه چاپلوسی برای مافوق رو طی کنند؛ در حالی که خود واقعی اون ها از زیر پوسته همزادشون فریاد می کشه که من این چیزی که شما می بینید، نیستم!
♡~~♡~~♡~~♡
📚نام کتاب: همزاد
✒نویسنده: فیودور داستایوفسکی
📝مترجم: سروش حبیبی
📇انتشارات: نشر ماهی