~چه جمله هایی درونگراها رو می ترسونه؟~
*این یک پروژه گروهیه!*
درونگراها به طور کل وقتی پروژه هارو تنهایی جلو می برن بهتر کار می کنن. چون می تونن راحت و بدون مزاحمت بقیه روی کارشون تمرکز کنن. اونها مثل برونگراها تمایلی به بلند بلند فکر کردن ندارن، معمولا افکار، احساسات و ایده هاشون رو به صورت درونی پردازش و طبقه بندی می کنن.
برای درونگراها، پروژه های گروهی تو مدرسه یا محل کار یعنی کنار اومدن با تغییر یهویی برنامه ها و بحث و مشکلات گروهی. اونا به خوبی می دونن که نه فقط بخاطر پیش بردن کار و مشکلات سر راه پروژه، بلکه به خاطر تلاششون برای هماهنگ شدن با بقیه قراره حسابی از نظر روحی و جسمی خسته بشن.
~چه جمله هایی درونگراها رو میترسونه؟~
"اینترنت قراره از کار بیفته!"
اینترنت جایگاه مقدسی تو زندگی اکثر درونگراها داره.
بهشون امکان جستجو و دسترسی به هرچیزی که میخوان درباره اش بدونن رو می ده.
کمکشون می کنه تا با مردم در اتباط بمونن، بدون اینکه مجبور باشن از خونه برن بیرون و حضوری اون اشخاصو ملاقات کنن.
مکان دوست داشتنی پر شده از فیلم و بازی و سرگرمی های مورد علاقه شون.
اینترنت از بین بره؟
مغز درونگراها: بترس، فقط بترس!
زمان زیادی گذشت تا فهمیدم،
مفهوم شادی برای من
متفاوت تر از آن چه هست که
آدم های اطرافم از من میخواهند!
من آدم مهمانیهای شلوغ و اکیپهای پرشور مختلط نبودم،
من آدم عاشقیهای بیپروا و روزهای شلوغ جوانی نبودم،
من همیشه آن قدر ساده بودم که
سادگیم موجب دلزدگی آدمها میشد.
عجیب بودم و غیر قابل درک!
آخر کدام آدمی با چند صفحه کتاب و
یک فنجان چای یا قهوه
و قسمت جدید سریالش
خوشحال میشود؟
چه قدر عجیب...
نه؟!